کوهمره کاکایل خوش اندی
یادباد آبادي سرسبز ایل/ مردمان خوب و یكرنگ و اصیل/نان و دوغ و پونه و كشك و كره/ آغل بزغاله و میش و بره/ كاش برميگشت دوباره مشك دوغ/خسته ايم از دوره رنگ و دروغ!
نظرات شما عزیزان:
اهالى کوهمرهٔ سرخى به دو بخش روستائى و عشایر تقسیم مىشوند.
عشایر بهصورت نیمهکوچنشین و کوچ احشام بهوسیلهٔ شبان زندگى مىکنند و در عین اشتغال به زراعت، گاه به باغدارى مىپردازند و دامدارى نیز نزد آنها واجد اهمیت بیشترى نسبت به روستائیان است. عشایر داراى سازمان اجتماعى قبیلهاى هستند.
در عین حال، بهعلت شرایط کوهستانى و جنگلى منطقه، اهالى حدود ۳۰ روستا نیز شیوهٔ زیست نیمهکوچنشینى و شبانى دارند. آنها تابستانها به ارتفاعات مجاور روستاى خود مىکوچند و در سیاهچادرها زندگى مىکنند؛ ولى فاقد سازمان قبیلهاى هستند. در بعضى روستاها بقایاى نظام عشیرهاى مشاهده مىشود؛ مثلاً روستائیان شکفت (۱۷۳ خانوار) خود را عشیرهٔ واحد و از نژاد فردى به نام 'بابابیژن' مىدانند.
اهمیت شیوهٔ زیست نیمهکوچنشینى و اقتصاد شبانى و خلق و خو و فرهنگ عشایرى در اهالى کوهمرهٔ سرخى تا به آن حد است که در گذشته 'عشایر کوهمرهٔ سرخی' (اعم از قبایل و روستائیان) در تقسیمات دولتی، یکى از ۹ واحد اصلى عشایرى فارس محسوب مىشد و در تشکیلات نظامى ـ داراى افسر انتظامات مستقل بود.
عشایر کوهمرهٔ سرخى که داراى سازمان قبیلهاى هستند. عبارتند از:
- ایل سرخى
طبق آمارگیرى نگارنده، در سال ۱۳۶۵، جمعیت آنرا ۱۰۰۹ خانوار نشان مىدهد.
- طایفهٔ سُقُلْمِهچی
داراى سازمان قبیلهاى کاملاً مستقل و داراى مختصات خود ویژه است. شیوهٔ زیست آنها در گذشته کوچنشینى کامل بوده و ییلاق آنها کوهمره و قشلاق آنها بلوک جره بوده است که بهتدریج در دوره دودوبه (ارتفاعات غربى کوه دلو) ساکن و نیمهکوچنشین مىگردند. در سالهاى ۱۳۴۰ شمسی، روستاهاى ملاحسینى و چنارک را محل کشاورزى قرار داده و هماکنون در دودوبه، ملاحسینی، چنارک، چشمهبردی، امیرآباد و اسلامآباد مستقر هستند. اقتصاد آنها بر دامداری، زراعت، باغدارى و جنگلکاوى مبتنى است و شیوهٔ زیست آنها نیمهکوچنشینى مىباشد.
طبق آمار سال ۱۳۲۸، جمعیت آنها حدود ۱۰۰ خانوار بوده است. امروزه بهطور تخمین، تعداد آنها را باید بیش از ۳۰۰ خانوار دانست.
- طایفهٔ بَکَکی
قبیلهاى کوچنشین و دامدار بوده است. ییلاق آنها کوهمرهٔ سرخى و قشلاق آنها بلوک جره است. داراى سازمان قبیلهاى و مختصات خود ویژه هستند. بهتدریج در ارتفاعات غربى کوهمرهٔ سرخى به زراعت پرداخته و نیمهکوچنشین مىشوند. هماکنون محل استقرار آنها روستاهاى سبوک، جمالی، اشکفتکر (در کوهمرهٔ سرخی) و پایتخت سلیمانى (در بلوک جزه) است. بخشى از آنها هنوز نیز زمستانها به بلوک جزه (گرمسیر) کوچ مىکنند.
در سال ۱۳۲۸، جمعیت طایفهٔ بککى ۵۰ خانوار بوده است. امروزه، تعداد آنها را باید حداقل ۳۵۰ خانوار تخمین زد.
- طایفهٔ آرنَدی
در گذشته، طایفهاى کوچنشین و دامدار و داراى سازمان قبیلهاى مستقل بوده است. بهتدریج در غرب کوهمرهٔ سرخى سکنى گزیدهاند. در سال ۱۳۲۸ تعداد آنها ۸۰ خانوار بوده است. آمار سال ۱۳۶۰ جهادسازندگى تعداد ساکنان روستاى آرندى را ۷۲ خانوار نشان مىدهد. قاعدتاً جمعیت کنونى این طایفه باید بیشتر باشد.
- طایفهٔ مالِکى
با مشخصات طوایف پیشگفته، امروزه، بخشى کوچرو و بخشى ساکن و نیمه کوچرو هستند. قشلاق آنها حواشى دریاچهٔ پریشان و ییلاق آنها کوه بیل است. جمعیت آنها در سال ۱۳۲۸ پنجاه خانوار بوده که امروزه بیش از ۲۰۰ خانوار تخمین زده مىشود.
علاوه بر قبایل مستقل ساکن کوهمرهٔ سرخى از سال ۱۳۳۵ بهبعد، طوایفى از ایل قشقائی، بهدلایل مختلف اقتصادى و سیاسی، در کوهمرهٔ سرخى ساکن شدهاند.
- ایل
ساختار اجتماعى ایل سرخی، ساختارى قبیلهاى است، یعنى ایل سرخى یک گروه اجتماعى است که از اتحاد پایدار واحدهاى خویشاوندى (عشیرهها) تشکیل شده است. آنها در سرزمین واحدى اقامت دارند، از رسوم مشترکى پیروى مىکنند و اعضاء آن داراى احساس تعلق به ایل (عرق ایلی) هستند.
ایل سرخى یک واحد اجتماعى مستقل ایلى است و عضو واحد بزرگترى محسوب نمىشود. عشایر سرخى قیبلهٔ خود را 'ایل' مىنامیدهاند.
- طایفه
ایل سرخى از شش طایفه به نامهاى ناصِرو، بُگی، جیحون، جَبارزار، دِهدار، وشِکَرِه تشکیل شده است. در بنچاقهاى قدیم ایل، واحدهاى اجتاعى مذکور به نام 'طایفه' ثبت شدهاند.
طایفه یک واحد اجتماعى مستقل است و تا سال ۱۳۴۲ ـ که ایل داراى سازمان سیاسى خود بود ـ در رأس هر طایفه یک یا دو 'بزرگ' (ریشسفید) قرار داشتهاند. از سال ۱۳۴۳ سمت کدخدائى طایفه از بین رفت، ولى هنوز نیز هر طایفه داراى بزرگان و ریشسفیدان خود است و برخى مسائل توسط آنها با 'ریشسفیدی' حل و فصل مىشود.
طایفه، هم واحد سیاسی، هم واحد اقتصادى و هم واحد نظامى بوده است.
- تیره و زیرتیره
هر طایفه به چند تیره تقسیم مىشود در ایل سرخى تیره، 'اولاد' (یا 'تش' ) خوانده مىشود. تیره و واحدهاى زیر تیره (زاد و اولاد) واحدهاى سیاسى ـ اجتماعى مستقل محسوب نمىشده و بیشتر واحدهاى عشیرهاى (خویشاوندی) بودهاند، ولى در عین حال داراى کارکرد سیاسى ـ اقتصادى هستند.
از آنجا که ساختار اجتماعى ایل سرخى مبتنى بر بافت عشیرهاى (خویشاوندی) است، لذا واحدهاى زیرطایفه، پایههاى کارکرد سیاسى ـ اقتصادى ـ نظامى طایفه محسوب شده و سازمان طایفه بر آنها استوار بوده است. در برخى طوایف بزرگ (مانند ناصرو و بگی) گاه دو یا سه کدخدا وجود داشتهاند که هریک مسئولیت تیرهٔ (اولاد) خود را بهعهده داشته است. مثلاً در سالهاى ۱۳۳۰ در طایفهٔ ناصرو دو کدخدا ( 'بزرگ' ) وجود داشته: یکى در رأس 'اولاد مولی' ، و دیگرى در رأس 'اولاد سلطون جبار' ، 'اولاد کرمعلی' مستقیماً زیرنظر رئیس ایل بوده است.
در حل و فصل مسائل درون طایفهای، حضور 'بزرگان' اولادها در جمع 'بزرگان' طایفه الزامى است و بدون رأى آنها حل و فصل مسائل درون طایفهاى امکانپذیر نیست.
هر تیره (اولاد) به واحدهاى زیرتیره، ابتدا 'زاد' و سپس مجدداً 'اولاد' تقسیم مىشود.
- خونه
واحد پایهاى در ایل سرخی، 'خانوار' (خونه) است. هر خانوار مرکب از رئیس خانوار (پدر)، همسر یا همسران، فرزندان ازدواج نکرده و گاه پدربزرگ و مادربزرگ کهنسال است. در موارد فروان، فرزندان متأهل نیز تا مدتى عضو خانوار پدر مىمانند و یک خانوار بزرگ را تشکیل مىدهند. این تجمع، پایهٔ اقتصادى نیز دارد و نیازهاى زندگى دامدارى و کشاورزى و ضرورت بهرهگیرى از نیروى کار گسترده، آن را ضرور ساخته است.
- 'بنکو' و 'ایشوم'
بنکو یک واژهٔ اجتماعى ـ اقتصادى است. نه یک واژهٔ خویشاوندى ـ عشیرهاى معمولاً به تجمع چند خانوار پدر تبار یک بنکو گفته مىشود. بنکو براى مشخص کردن آنها بهکار مىرود و مثلاً سه خانوار شامل خانوار پدر و خانوارهاى دو پسر متأهل او یک بنکو هستند، که به نام پدر نامیده مىشود. گاه بنکو با اولاد ۲ انطباق دارد و گاه اولاد ۲، به چند بنکو تقسیم مىشود. بنکو یک واحد اجتماعى در شیوهٔ زیست کوچنشینى محسوب مىشود و اعضاء آن با هم چادر مىزنند و میان آنها نظام تعاون و همیارى خویشاوندى برقرار است. بنکو که معمولاً از چهار ـ پنج چادر تشکیل مىشود، در شرایط عدم امنیت سیاسى یک واحد نظامى براى دفاع از احشام است.
'ایشوم' (احشام) عبارت است از یک مجتمع چادرنشین که در کنار هم مىزیند و موقتاً تشکیل یک واحد اجتماعى را مىدهند. ایشوم گاه یک بنکو است و گاه چند بنکو. در شرایط امنیت، خانوارهائى که احشام زیاد دارند بهتنهائى ایشوم مىزنند؛ ولى در شرایط عدم امنیت دو یا سه بنکو در کنار هم چادر زده و تشکیل یک ایشوم مىدهند. ایشوم گاه به بیست چادر و بیشتر مىرسد.
- نظام خویشاوندى ـ پدر تبارى
نظام عشیرهاى در ایل سرخی، مبتنى بر سلسله نسب 'تک تباری' و 'پدر تباری' است. نظام عشیرهاى از طریق پدر انتقال مىیابد و سلسلهٔ تبارشناسى به نیاى واحد پدرى مىرسد. در طوایف سرخى این نیاى واحد کم و بیش روشن است. شرط عضویت در ایل سرخی، پیوند نسبى با یکى از طوایف سرخى مىباشد. البته موارد استثنائى نیز وجود دارد که خانوارهائى بدون پیوند پدر تبارى عضو ایل شدهاند.
- مادر تبارى
در ایل سرخی، مادر تبارى و انتساب به ایل از طریق مادر، تنها در یک مورد وجود دارد (اولاد رشیدى طایفه جیحون)
- خویشاوندى سببى
پایهاى بودن خویشاوندى نسبى در نظام قبیلهاى ایل سرخی، اهمیت و کارکرد اجتماعى پیوندهاى سببى را کاهش نمىدهد و خویشاوندى سببى علاوه بر کارکرد آشکار، آن ـ ازدواج ـ داراى (کارکرد نهان) مهمترى است و آن تحکیم پیوندهاى اجتماعى مىباشد این (کارکرد نهان) در (ازدواجهاى سیاسی) سران ایل یا در ازدواج بهعنوان خونبس آشکار مىشود و کارکرد سیاسى ازدواج، هدف پیوند سببى است.
منبع ایل ناشناخته اثری از عبدالله شهبازی
برچسبها: کوهمره